اسدالله بادامچيان قائم مقام حزب مؤتلفه اسلامي است كه به گفتهي خودش، هفت سال است كه در اين حزب قائم مقام نبي حبيبي دبيركل حزب است. در عين حال، وي در ميان اعضاي حزب مؤتلفه به حمايت از هاشمي رفسنجاني و حتي عبدالله جاسبي رئيس دانشگاه آزاد شناخته ميشود، بهطوري كه چندي پيش عباس سليمينمين از منتقدان مديريت دانشگاه آزاد با نام بردن از برخي چهرههاي معتدل جريان اصلاحطلب تأكيد كرد كه آنها را از بادامچيان اصولگراتر ميداند.
به گزارش رجانيوز، اگرچه بادامچيان يك نماينده مجلس و يا فعال سياسي كممصاحبه نيست اما شايد در طي ماههاي اخير، كمتر در معرض گفتوگويي چالشي به اندازه مصاحبه زير كه خبرگزاري فارس آن را منتشر كرده، قرار گرفته باشد.
بادامچيان در اين مصاحبه مشابه برخي ديگر از اصولگرايان كه سعي ميكنند از كنار تركيب بدون منطق 8+7 عبور كنند، همين كار را كرده و تأكيد ميكند كه اين مدل را آيتالله مهدويكني مقرر كرده و بايد از خود ايشان سؤال بپرسيد.
وي در پاسخ به ابهامها در مورد مواضع باهنر و لاريجاني و در عين حال، قرار گرفتن آنها در مركزيت تصميمگيري براي اصولگرايان نيز پاسخ روشني نميدهد و در عين حال، اذعان ميكند كه نظر آيتالله مهدويكني قرار گرفتن حبيبي و متكي بهعنوان نمايندگان جبهه پيروان خط امام و رهبري در 8+7 بوده نه باهنر. وي البته در اين قسمت از مصاحبه نيز به دليل بيتوجهي به اين نظر، پاسخ روشني نميدهد.
قائم مقام حزب مؤتلفه درباره علت ديدار با هاشمي رفسنجاني نيز ادعا ميكند كه نظر رهبر انقلاب بر قرار داشتن هاشمي در فتنه نيست و ديدار تشكل متبوع خود را به ديدار حضرت ابوالفضل(ع) با عمرسعد به نمايندگي از امام حسين(ع) تشبيه ميكند.
بادامچيان كه در اسفند ماه سال گذشته پيش از انتخابات رياست خبرگان ادعا كرده بود كه آيتالله مهدويكني به احترام هاشمي رفسنجاني كانديداي رياست خبرگان نميشود، اكنون پس از گذشت بيش از هفت ماه ناگهان مدعي شده كه اين مصاحبه را تكذيب كرده است اما هيچ جا تكذيبيه او را منتشر نكردهاند. وي البته توضيح نميدهد كه اگر واقعاً مصاحبهاش را تكذيب كرده و هيچ كس اين تكذيبيه را نزده!، چرا متن تكذيبيه را در هفته نامه "شما" ارگان حزب منتشر نكرده است:
برخی سؤالات درباره شما و رفتار حزب موتلفه در افکار عمومی مطرح است که سخنگفتن درباره آنها از سکوت مناسبتر به نظر میرسد، چون قطعاً شما پاسخهایی درباره آنها دارید. لذا از حضرتعالی درخواست داریم که عذر ما را بپذیرید تا بتوانیم سؤالات صریح و شفافی از شما بپرسیم.
بله، شما این حق را دارید که سؤالهایتان را شفاف بپرسید و بنده نیز انشاءالله به این سؤالها پاسخ خواهم داد.
وحدت جریانهای سیاسی در آستانه انتخابات و نحوه آرایش آنها از جمله موضوعات مهمی است که میتواند در سرنوشت مردم تاثیرگذار باشد؟ اکنون بحث وحدت اصولگرایان در کمیته 7+8 مطرح است. فکر میکنید این مدل چقدر میتواند به پیروزی اصولگرایان در انتخابات آتی کمک کند؟
در انتخابات اگر دو برادر نامزد شوند، این برادر میخواهد برادرش رای نیاورد و خودش پیروز باشد. مثل مسابقه کشتی میماند که اگر دو برادر با یکدیگر کشتی بگیرند هر دو به دنبال پیروزی هستند؛ پس ماهیت انتخابات رقابت است که نهایتاً منجر به پیروزی یک طرف و شکست طرف دیگر میشود. ابتدا باید مشخص شود که طرف ما در انتخابات کیست؟ استکبار، ضد انقلاب و مخالفان داخلی؟، رقبای داخلی نیز حضور دارند و بعضا برخی التقاطیها نیز حضور دارند. در گذشته حزب توده که به خدا اعتقاد نداشت میگفت که میخواهد خط امام را گسترش دهد، اما بعد از گذشت زمان بحث چپ و راست، خط سوم و سپس اصولگرا و اصلاح طلب مطرح شد.
برخیها قدرتطلب هستند و حتی خدمت میکنند تا به قدرت برسند. این طیف افراد معمولاً در انتخاباتها حضور دارند. در مجموعه اصولگرایان نیز در داخل خودش برخی طیفها رقیب طیفهای دیگر هستند. به طور مثال، یک گروه اصولگرا میگوید که گروه دیگر حق نیست و من حقم و یا گروهی میگوید اگر در انتخابات حاضر نشود، گروههای دیگر رای نمیآورند. لذا در مجموعه اصولگرایان برای وحدت لازم است که گروهها گذشت داشته باشند و یکدیگر را تحمل کنند. اصولگرایان همیشه با یکدیگر همراه میشوند و همین باعث میشود که برخی گروههای قدرتطلب از همدیگر جدا شوند.
به طور مثال، یک فرد که هیچ اعتقادی به جبهه پایداری ندارد برای مقابله با گروه دیگر میگوید که طرفدار جبهه پایداری است که البته این گونه اقدامات در هر انتخاباتی طبیعی است. لذا پاسخ ما به سؤال شما این است که اصولگرایان در کلان ذیل منشور جامعتین و نظرات آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی به وحدت میرسند و ممکن است در کنار این وحدت برخی گروههای کوچک شکل بگیرد.
آیا عمل به تمامی بندهای منشور جامعتین که تصریح میکند افرادی که علیه فتنه و جریان انحرافی موضعگیری نکردهاند،نباید در مرکزیت اصولگرایی باشند برای وحدت شایسته اصولگرایی کفایت نمیکند؟
البته تنها منشور جامعتین مطرح نیست بلکه نظرات آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی نیز بسیار اهمیت دارد. برخیها تصور میکنند تنها منشور اصولگرایی مطرح است و لاغیر. لذا باید در نظر گرفته شود که نظرات آیتالله مهدوی کنی و محمد یزدی نیز همانند منشور اهمیت دارد.
شما فرمودید منشور جامعتین محور وحدت اصولگرایان است. یکی از بندهای این منشور تاکید میکند که افرادی که علیه فتنه و جریان انحرافی موضعگیری نداشتند، نباید در مرکزیت وحدت اصولگرایان باشند؟ آیا این بند اجرایی شده است؟
این نظر برخی از دوستان است. منشور اصولگرایی تصریح میکند کسانی که در فتنه بودهاند نباید در مرکزیت باشند، فرض بر اینکه این بحث هم باشد الان در سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی چه کسی باید این موضوع را اجرایی کند. جز دو آیت حق؟
برخی میگویند آقای لاریجانی در فتنه 88 موضع صریحی نداشته و بنابراین نباید در مرکزیت اصولگرایی باشد؟ نظر شما چیست؟
این نظر آنهاست. بنده معتقدم آقای لاریجانی در فتنه خیلی موضعگیری قوی داشتند. منتهی برخی جاها اقتضا میکرد که رئیس مجلس مقداری فراتر از بنده که نماینده مجلس هستم، عمل کند و مداراهایی را داشته باشد. مشخص است که آقای لاریجانی در فتنه نبوده.
تا آنجا که ما شنیدهایم کسی آقای لاریجانی را به فتنهگری متهم نکرده بلکه گفتهاند آقای لاریجانی در ماههای ابتدايی فتنه موضع محکمی علیه فتنهگران نداشت.
این طور نیست که میگویند. آقای لاریجانی قبل از 9 دی موضعگیریهایی درباره فتنه 88 داشتند و این صحبتها به تهمت شبیه است. آقای لاریجانی جزو کسانی است که در دوران فتنه نقش خنثیکننده داشتند.
میگویند اگر قرار است علی لاریجانی در 8+7 نماینده داشته باشد چرا آیتالله آملی لاریجانی، محسن رضایی و دیگر شخصیتها نباید نماینده داشته باشند.
من پاسخ این سؤال را نمیدانم. چون آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی به عنوان محور اصولگرایان مدل وحدت را چیدهاند.
برخی اصولگرایان میگویند آقای لاریجانی جزو جبهه پیروان خط امام و رهبری است و نباید به طور مجزا در 8+7 نماینده داشته باشد؟ شما به عنوان عضو این جبهه چه پاسخی به این منتقدان دارید؟
این حرفها از همان حرفهایی است که ذهن انسان را خسته میکند. شما تصور کنید که همه اعضای 8+7 عضو مؤتلفه باشند و یا اینکه هیچ کدام عضو مؤتلفه نباشند چه تاثیری میگذارد. اینها افراد متدینی هستند.
اگر همه عضو مؤتلفه باشند، آیا در خروجی تاثیرگذار نخواهد بود.
آیا بنده که دور گذشته عضو 6+5 بودم، رعایت امانت و عدالت را نکردم؟
یعنی اگر شما عضو 8+7 بودید، بین نیروهای حزب مؤتلفه با دیگران فرقی نمیگذاشتید؟
نه هیچ فرقی نخواهم گذاشت. وقتی بنده نماینده جبهه پیروان خط امام و رهبری باشم، نمیتوانم تنها نمایندگی حزب مؤتلفه را داشته باشم. بلکه باید امانتدار 15 تشکل باشم. فلذا باید حتی اگر لازم باشد از حزب مؤتلفه گذشت کنم تا حقوق دیگر تشکلها پایمال نشود. بنابراین ما معتقدیم اگر در یک شهرستان فردی نامزد شود که بهتر از دبیر کل حزب مؤتلفه در آن شهرستان باشند باید به او رای داد. در حزب جمهوری اسلامی هم همین طور بود اگر فردی بهتر از نماینده حزب بود، شایستهسالاری حاکم میشد.
بنابراین پاسخ شما این است که مردم نگران نباشند حتی اگر روزی در 8+7 پانزده عضو از حزب مؤتلفه حضور داشتند، هیچ تاثیری روی خروجی و نامزدها نخواهد گذاشت؟
بله، قطعا همین است. عضویت مهم نیست شایستهسالاری مهم است. البته شهید بهشتی میگفت اگر بین یک فرد حزبی و فرد غیرحزبی شرایط مساوی بود، مسلما ما فرد حزبی را انتخاب میکردیم چون مشخص است فرد حزبی از یک کار تشکیلاتی و جمعی وارد شده و یک امتیاز بیشتر دارد.
در انتخابات دوره قبل و در یکی از شهرستانها یکی از دبیران ما نامزد شد تا با نامزد جبهه اصولگرایان رقابت کند. اما ما بعد از بررسیهای لازم، رقیب دبیر کل خود را انتخاب کردیم. حتی به دبیر خود گفتیم که اگر نمیخواهد از رقیبش حمایت کند، در حزب نماند که همینطور شد و این آقا از حزب مؤتلفه رفت.
در شرایط کنونی جبهه پیروان یک نماینده در کمیته داوری و 2 نماینده در گروه 8 نفره دارد.
اول بگویم آقای عسگراولادی در حکمیت نماینده حزب مؤتلفه نیست. ایشان را آقای احمدینژاد برای وحدت اصولگرایان همراه با دو نفر دیگر انتخاب کرده بود. در ثانی آقای عسگر اولادی به عنوان یک چهره معتبر و مورد تائید جامعتین در حکمیت حضور دارند. اینکه درباره 8+7 میگوییم به خاطر نظرات آیتالله مهدوی کنی است.
یعنی آیتالله مهدوی کنی هر نظری داشته باشند، در جبهه پیروان اعمال میشود و شما به آن گوش میدهید؟
قطعا همین طور است. ما سالهاست که آیتالله مهدوی کنی را میشناسیم و ایشان را آزمودهایم.
ولی میگویند به نظر ایشان درباره عدم معرفی آقای محمدرضا باهنر به کمیته 7+8 تمکین نکردید؟
ایشان چنین بحثی را مطرح نکردند. آیتالله مهدوی فرمودند، جبهه پیروان چهار نفر را انتخاب کند ما دو نفر را انتخاب میکنیم. جبهه پیروان آقای باهنر، آقای متکی، آقای کوهکن و آقای حبیبی را انتخاب کرد که بعدا گفتند که باید خودمان انتخاب کنیم. بنابراین ما چون آقای باهنر رای زیادی داشت ایشان را همراه با آقای متکی معرفی کردیم. البته رای آقای حبیبی و متکی مساوی بود، قرعهکشی کردیم و سپس آقای متکی را معرفی کردیم. ما آقای متکی و باهنر را افرادی امین میدانیم و مطمئنیم در امانتی که دارند خیانت نخواهند کرد.
پس آیتالله مهدوی کنی درباره عدم معرفی آقای باهنر هیچ پیغامی به شما ندادند؟
نظر آقای مهدوی کنی درباره عدم معرفی باهنر، تمایلی بود. آیتالله مهدوی تمایل داشتند بین چهار نامزد جبهه پیروان آقای متکی و حبیبی معرفی شوند یعنی به جای آقای باهنر، آقای حبیبی باشند.
بنابراین شما میپذیرید که اینجا برخلاف نظر آیتالله مهدویکنی عمل کردهاید؟
نه این طور نیست اگر آقای مهدوی امروز بگوید که نظر من این نیست، ما تبعیت میکنیم.
آیتالله مهدوی کنی یک بار به شما توصیه کردند؛ شما گوش نکردید حال چگونه انتظار دارید دوباره به شما نظر بدهند؟
نه این طور نیست. هر موقع ایشان بگوید جبهه پیروان و مخصوصا حزب مؤتلفه اطاعت میکند. چون ما آیتالله مهدوی را سالهاست که آزمودهایم. ایشان خلاف رضای خدا یک کلمه حرف نمیزند.
چرا ایشان تمایلی به حضور آقای باهنر در کمیته 8+7 نداشتند؟
این چه بحثی است که شما میکنید. این آقایان (باهنر) یاران خوب ما هستند.
این بحثها بالاخره در بدنه اصولگرایان مطرح است. نپرسیم؟
اصولگرایی سیمرغ است و از سی مرغ تشکیل میشود. مثل این میماند این طاووس است، آن مرغ، آن خروسه یا این گنجشک است.
شما از مرغ و خروس میگویید. در حالی که قطعا قبول دارید بحث انتخابات رقابت بر سر ارزشهاست. چه طور میتوان ارزشها را اینگونه که شما میگویید، سنجید؟
بله. رقابت بر سر ارزشهاست. منتهی درجات ارزشی در انسانها یکسان نیست. ما در احکام شرعی داریم که اگر به طور مثال برادری درجه ایمانش 10 درجه باشد، اما کسی که درجه بالایی دارد، نباید به زیرمجموعهاش بگوید که تو عددی نیستی. چون درجه من بالاتر است. بین سلمان، ابوذر، عمار و مقداد این حرفها مطرح نیست. حزب مؤتلفه اسلامی در سال 41 پدید آمده و تا سال 68 دبیر کل نداشته. تاکنون فکر کردهاید که چرا اینگونه بوده؟ چون عراقی، امانی، عسگراولادی و لاجوردی برایشان فرقی نمیکرد که چه کسی دبیر کل و چه کسی قائم مقام حزب مؤتلفه باشد.
به طور مثال در حزب مؤتلفه که بنده قائم مقام هستم، بارها گفتهام که به دلیل متدین و خدا خواه بودن آقای حبیبی بنده خاک پای ایشان هم نیستم. هفت سال است که بنده قائم مقام آقای حبیبی هستم ولی یک لحظه هم بحث جدایی بین ما مطرح نبوده است. اصلا خود بنده چهار صفحه نامه نوشتم تا آقای حبیبی دبیر کل شود.
قائم مقام در حزب غیر از قائم مقام اداری و فرماندهی است. قائم مقام مانند هارون نسبت به موسی است. بنابراین باید بگویم که آیتالله مهدویکنی، آقای لاریجانی یا آقای باهنر انسانهای ارزشی و سرمایههای مملکت هستند و نباید ما این سرمایهها را بشکنیم. من بدون رو دربایستی میگویم درست نیست که برخیها خودشان را حق مطلق بدانند و بگویند هر کسی را که ما قبول داریم حق است و هر کسی که ما قبول نداریم حق نیست.
کدام گروه خودش را حق مطلق و مقابلش را باطل مطلق دانسته است؟
چه کسی؟ شما بگویید چه کسی ضعف ندارد. خطا ندارد. چه کسی دیکته بدون غلط مینویسد. چرا ما باید درباره همدیگر اینگونه بگوییم. من کسی را معصوم پانزدهم نمیدانم و کسی مبرا از اشتباه و خطا نیست.ما برای موفقیت باید دور هم جمع شویم تا با هم کار کنیم.
در اینکه حزب مؤتلفه یک تشکیلات قوی، انقلابی و متدین بوده و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش فراوانی داشته، کسی تردید ندارد اما بالاخره انتقاداتی هم بعضا به شما وارد میشود. مثلاً برخیها میگویند چرا حزب مؤتلفه اسلامی بعد از فتنه 88 با عوامل موثر و خواص مردود در فتنه دیدار کرده است. مثلا برخی از دیدار اخیرتان با آقای هاشمی انتقاد میکردند.
باید بگویم که ما طبق وظیفه با آقای هاشمی دیدار کردیم.
کدام وظیفه؟
استنباط ما این است که ولی امر مسلمین مایل نیستند کسی آقای هاشمی را در خط فتنه تعریف کند. وقتی تمایل ایشان برای ما حجت میشود ما به وظیفه خود عمل میکنیم. حالا اگر وظیفه ما هزینههای سیاسی هم داشته باشد، مهم نیست. وقتی انسان تکلیفش را انجام میدهد، دیگر برایش هزینه مطرح نخواهد بود. برخی میگویند چرا دیدار کردید. ما به آنها میگوییم چرا دیدار نکنیم.
دیدار با سران فتنه بعد از مشخص شدن موضع آنها در برابر نظام اسلامی هم جزو وظیفه شما بود؟
بله. آقای حبیبی ما، همراه با همسرش بعد از فتنه به منزل آقای کروبی رفت. با خانمش رفت تا خانوادگی باشد. حالا اگر کسی بگوید چرا با کروبی ملاقات کردی، میگوییم که وظیفه ما بود.
با موسوی چه طور؟ با او هم دیدار داشتید؟
به طور مستقیم نه، اما گروهی را برای ملاقات با ایشان فرستادیم. تا اگر توانستیم آنها را یک قدم نگه داریم.
بنابراین شما برحسب امر به معروف و نهی از منکر با آقای هاشمی دیدار داشتید؟
مگر امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) را برای رایزنی با عمر سعد مامور نکرده بود. این چه بحثی است که شما میکنید؟
به نظرتان تشبیهی که کردید، درست بود؟
من میگویم امام حسین (ع) صبح با عمر بن سعد فرمانده لشکر ابن زیاد مذاکره کرد. امر به معروف بود. امام حسین (ع) بر اساس وظیفه عمل کرد و اگر ما نیز جایی برویم امر به منکر نخواهیم کرد. قطعا و حتما امر به معروف خواهیم کرد.
یعنی بعد از شهادت امام حسین (ع) راهی برای بازگشت شمر وجود داشت، که برای فتنهگران بعد از اقدام عملی علیه نظام اسلامی راه بازگشتی وجود داشته باشد.
یزید بن معاویه از امام سجاد پرسید که من بخواهم توبه کنم چه کار میتوانم بکنم؟ امام سجاد فرمودند نماز جعفر طیار بخوانید. حضرت زینب به امام سجاد فرمودند چه طور چنین راهنمایی کردید که امام سجاد فرمودند ایشان چنین توفیقی نخواهند داشت.
آقای بادامچیان بحث توصیه امام سجاد(ع)به یزید برای بخشش گناهانش بود که البته توفیق هم حاصل نشد اما دیدار با سران فتنه و خواص مردود به مثابه بازگرداندن آنها به عرصه سیاسی کشور است. به نظر شما این تفاوت در قیاسهای شما مشهود نیست؟
بهانه نتراشید؛ حرف امام حجت است. اگر امروز حزب مؤتلفه را میبینید، حزبی است که 50 سال سابقه دارد و کارها و اقدامات لازم را انجام میدهد. اما در عین حال کسی را به سازشکاری متهم نمیکنیم. چرا که تهمت به افراد درست نیست.
درباره پیوستن جبهه پایداری به کمیته 7+8 اصولگرایان تا به حال نظرات مختلفی مطرح شده و رایزنیهایی صورت گرفته است، بعد از رایزنیهای انجام شده، نظر آیتالله مهدوی کنی چه بوده است؟
نظر آیتالله مهدوی کنی کاملا روشن است. ایشان فرمودند که جبهه پایداری باید با دو نمایندهاش در جلسه 8+7 شرکت کند. یکی از مسائل منفی در این ماجراها تصور غلط رویارویی آیتالله مصباح حفظ الله با آیتالله مهدوی کنی است که این کاملا منفی است.
وقتی این طور شود یک عده افراد احساسی در حمایت از جبهه پایداری علیه آیتالله مهدوی کنی و عدهای در مخالفت با جبهه پایداری علیه آیتالله مصباح یزدی موضعگیری خواهند کرد که این بسیار منفی است. نمایندگان جبهه پایداری دو ساعت با آیتالله مهدوی کنی جلسه داشتند با گروه 7 هم تشکیل جلسه دادند و نظراتشان را گفتهاند، حالا بهتر است در جلسات شرکت کنند.
راهکار شما برای پایان دادن به این اختلافنظرهای سیاسی برای رسیدن به وحدت حداکثری در جبهه اصولگرایی چیست؟
دو راه بیشتر وجود ندارد. اول اینکه جبهه پایداری به 8+7 بپیوندد و دوم اینکه اگر نمیخواهند به جبهه 8+7 بپیوندند تنظیم ترکیب با جبهه پایداری نیست. جبهه پایداری پیشنهادات خود را مطرح میکند و نمیتوانند نظراتشان را تحمیل کنند. اینکه بگویند ما هر چه میگوییم شما بگویید چشم، اینکه تفاهم نیست. تحمیل است. تفاهم یعنی ما حرف بزرگان را گوش کنیم.
احترام و حمایت شما از آیتالله مهدوی کنی ستودنی است اما سؤال این است که چرا شما چندی پیش از رقیب آیت الله مهدوی کنی برای ریاست مجلس خبرگان رهبری حمایت کردید؟ آیا اتفاق جدیدی رخ داده که شما تغییر موضع دادهاید؟
این هم یک دروغ دیگر است.
اما مصاحبههای شما در حمایت از آقای هاشمی رفسنجانی در سایتهای نزدیک به آقای هاشمی موجود است؟
در آن مصاحبه من گفتم اگر آیتالله مهدوی کنی به احترام آقای هاشمی رفسنجانی کاندیدای ریاست مجلس خبرگان نشود، آقای هاشمی نامزد خواهد شد. این مصاحبه کجا معنای حمایت از آقای هاشمی و مخالفت با آقای مهدویکنی را میدهد.
اما شما در مصاحبهای گفتید که آقای مهدوی کنی به احترام آقای هاشمی نامزد ریاست خبرگان نخواهد شد.
از قول بنده سایتها و روزنامه فرهنگ آشتی این موضوع را نوشته بودند در حالی که بنده آن را تکذیب کرده و حتی به خبرگزاری فارس هم فکس کردم که شما هم آن را منتشر نکردید.
شما با یک سایت مصاحبه کردید آنوقت انتظار دارید خبر تکذیبیه شما را خبرگزاری فارس منتشر کند؟
وقتی تکذیبیه من را فرهنگ آشتی و خبرگزاری فارس منتشر نکردند، آقای میرلوحی مسئول دفتر آیتالله مهدوی کنی با بنده تماس گرفت و گفت شما چرا از عدم نامزدی آیتالله مهدوی کنی برای ریاست خبرگان خبر دادهاید که من به ایشان هم گفتم چنین حرفی نزدهام. ما که بدون منت خدمت میکنیم به نسل جوان توصیه میکنیم که کوبیدن و تخریب افراد جدای از انتقاد از آنهاست. ما اگر افراد را بکوبیم، خلیفه کشی باب میشود ما به مواضع افراد انتقاد داریم اما کسی را نمیکوبیم. و اگر بخواهیم کسی را بکوبیم حزب مؤتلفه با 50 سال تجربه کار سیاسی بلد است چگونه افراد را بکوبد.
با تشکر از سعهصدری که در پاسخ به سؤالات ما داشتید، به عنوان سؤال پایانی مباحثی درباره جلسه اخیر آقای لاریجانی با نمایندگان مطرح شده مبنی بر اینکه ایشان به عنوان رئیس مجلس نباید جلسه انتخاباتی برگزار کنند، تعدادی از نمایندگان میگویند اگر جلسه فراکسیون اصولگرایان بوده، چرا برخی از اعضای هیئت رئیسه دعوت نشدند و برخی دیگر از نمایندگان گفتهاند جلسه انتخاباتی آقای لاریجانی در مجلس شورای اسلامی وجهه مناسبی نداشت، پاسخ شما به عنوان فردی که در این جلسه سخنرانی کردید به این انتقادات چیست؟
جلسه آقای لاریجانی با نمایندگان مربوط به فراکسیون اصولگرایان نبود از مجموعهای از اصولگرایان دعوت شده بود تا مباحث انتخابات را پیگیری کند. بله جلسه انتخاباتی بود اما اینکه برخی گفتهاند اشکال شرعی داشته تعجب میکنم. فراکسیون انقلاب اسلامی در کمیسیون تلفیق اخیراً جلسه انتخاباتی گذاشته بود و به این جلسه هم نمیتوان گفت استفاده نامشروع از بیتالمال. اینها نمایندگان مجلس هستند و حق دارند جلسه داشته باشند. جلسه اخیر آقای لاریجانی با نمایندگان، انتخاباتی بود اما نه برای شخص، بلکه برای تعدادی اصولگرایان. همین آقایانی که انتقاد میکنند جلسهای در کمیسیون تلفیق گذاشته بودند و ما اعتراضی به آنها نکردیم. ما جلسه فراکسیون حزب موتلفه را در بیرون از ساختمان مجلس برگزار میکنیم اما اگر بخواهیم یک روز در مجلس جلسه بگذاریم چه کسی میتواند بگوید ما از اموال بیتالمال سوءاستفاده کردیم. چرا ما باید همدیگر را متهم کنیم. جلسه اخیر جلسه خوبی بود که برخی علیه جبهه پایداری و برخی نیز در حمایت از آن سخن گفتند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : پاسخ متناقض بادامچيان, حمايت از هاشمي, انتخابات رياست خبرگان, اسدالله بادامچيان, قائم مقام حزب مؤتلفه, نبي حبيبي دبيركل حزب, ,